English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (2475 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
snivel U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveled U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
sniveling U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelled U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivelling U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
snivels U اب بینی رابا صدا بالا کشیدن دماغ گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sniffs U اب بینی را بالا کشیدن
sniff U اب بینی را بالا کشیدن
sniffed U اب بینی را بالا کشیدن
sniffing U اب بینی را بالا کشیدن
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
to blow one's nose U دماغ گرفتن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
to sniff up water U اب رابه بینی کشیدن
embezzled U بالا کشیدن
embezzle U بالا کشیدن
embezzling U بالا کشیدن
heave U بالا کشیدن
heaved U بالا کشیدن
hoisted U بالا کشیدن
climb U بالا کشیدن
raises U بالا کشیدن
climbed U بالا کشیدن
climbing U بالا کشیدن
heave in U بالا کشیدن
raise U بالا کشیدن
hoist U بالا کشیدن
climbs U بالا کشیدن
hoists U بالا کشیدن
embezzles U بالا کشیدن
pullovers U کشیدن به طرف بالا
pullover U کشیدن به طرف بالا
to weigh anchor U لنگر بالا کشیدن
climb corridor U دالان بالا کشیدن
sniffs U بینی گرفتن
to blow nose U گرفتن بینی
sniff U بینی گرفتن
sniffing U بینی گرفتن
sniffed U بینی گرفتن
weigh U بالا کشیدن لنگر ناو
weighs U بالا کشیدن لنگر ناو
weighed U بالا کشیدن لنگر ناو
weighing U بالا کشیدن لنگر ناو
checkerein U لگام برای بالا یا عقب کشیدن سر اسب
face hold U گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
escalates U بالا گرفتن
escalated U بالا گرفتن
escalating U بالا گرفتن
escalate U بالا گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
over estimation U دست بالا گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
surmount U بالا قرار گرفتن
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
horizontal U دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
overestimated U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimate U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimating U غلو کردن دست بالا گرفتن
overestimates U غلو کردن دست بالا گرفتن
quarterback sneak U حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
bascket catch U گرفتن توپ با کف دست به طرف بالا در سطح کمر
armlock U گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
pillaring U بالا رفتن ستون دود به طورسریع تنوره کشیدن دود
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
haemospasia U کشیدن خون بقسمتی ازتن چون درهنگام خون گرفتن
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
To bring two persons face to face . U دونفر رابا هم روبروکردن
drift bolt U میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
to ride one's horse to death U اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
I stamped on the spider . U عنکبوت رابا پایم کوبیدم ( وله کردم )
To do something waveringly. U کاری رابا ترس ولرز انجام دادن
To speake in great detail. U مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
pecker U دماغ
mirthless U بی دماغ
encephalon U دماغ
the handle of the face U دماغ
mid brain U پل دماغ
out of spirits U بی دماغ
snot U ان دماغ
To treat them all alike. (indiscriminately). U همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
ruddleman U چوپانی که گوسفندان خود رابا گل اخری رنگ کرده
hard starboard U ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
he is out of huomor U سر دماغ نیست
hanger on U موی دماغ
bete noire U موی دماغ
poniard varolii U پل مغز دماغ
he is out of huomor U دماغ ندارد
snot rag U دستمال دماغ
a pain in the neck <idiom> U موی دماغ
brainfever U التهاب دماغ
geniuses U دماغ ژنی
lackbrain U دم خشک دماغ
d. of the brain U ترزید دماغ
tagalong U موی دماغ
idiocy U خبط دماغ
genius U دماغ ژنی
epencephalon U دماغ صغیر
nosebleeds U خون دماغ
hawk nose U دماغ قوشی
hawk nosed U دماغ قوشی
epistaxis U خون دماغ
nosebleed U خون دماغ
pugging U خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
to peg out U میخ اخر رابا گوی زدن وبازی رابپایان رساندن
cerebritis U ورم غشاء دماغ
to be a pain in the neck U موی دماغ بودن
To be rebuffed . U دماغ سوخته شدن
pot pourri U کوزهای که برگهای چندین جورگل رابا ادویه خوشبوامیخته دران میریزند
He was snubbed . He drew blank. U دماغ سوخته شد ( خیط وبور )
To irritate someone. U موی دماغ کسی شدن
To get in somebodys hair . To irritate someone. U موی دماغ کسی شدن
septum U حفرههای بینی پره بینی
obituarist U کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
To damp someones ardour. U دماغ کسی راسوزاندن (خیط کردن )
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
She is far too conceited. She is full of herself . U گوئی از دماغ فیل افتاده ( پر افاده وازخود راضی )
to play gooseberry U همراه دونفرعاشق ومعشوق راه افتادن وموی دماغ انهاشدن)
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
tenant by sufference U هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
bore U موی دماغ کسی شدن خسته شدن
bores U موی دماغ کسی شدن خسته شدن
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
encephalitis U ورم دماغ ورم مغز
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
grips U طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clams U بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
to seal up U درز گرفتن کاغذ گرفتن
slag U کفه گرفتن تفاله گرفتن
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
snivel U اب بینی
cross eye U کج بینی
cross eye U دو بینی
sniveling U اب بینی
sniveled U اب بینی
hand reading U کف بینی
snivelled U اب بینی
snivelling U اب بینی
nasally U از بینی
night bilndness U شب بینی
chiromancy U کف بینی
mucus of the nose U اب بینی
the handle of the face U بینی
snivels U اب بینی
snot U اب بینی
noses U بینی
nose U بینی
palmistry U کف بینی
graphology U خط بینی
neb U بینی
nozzles U بینی
double vision U دو بینی
nozzle U بینی
rhinologist U بینی
snoot U بینی
pecker U بینی
rheum U اب بینی
nasoscope U بینی بین
myopia U نزدیک بینی
nassal U وابسته به بینی
nasute U گنده بینی
night bilndness U روز بینی
nearsightedness U نزدیک بینی
subtlety U باریک بینی
subtleties U باریک بینی
Recent search history Forum search
1popsicle
1The more you care
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1گج
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com